دلتنگی
شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۰ ب.ظ
یا الله
تکرار مکررات مختارنامه را می دیدم.
امروز کیان و بن کامل زین بر اسب و شمشیر حمایل کردند به جنگ با مصعب
مختار از همین روز بی یار شد
*****
حتمی وقت عزیمت دلتنگشان شده بود، شاید خبر از رفتن داشت.
۹۳/۰۹/۰۸
پرچم سرخ
مادامی که چفیه بر گردن مردا ن و بر سر زنان ماست ، ما در جنگیم ... مقاومت رمز عملیات ماست.
بایگانی
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۱)
- فروردين ۱۳۹۵ (۱)
- اسفند ۱۳۹۴ (۴)
- بهمن ۱۳۹۴ (۱)
- دی ۱۳۹۴ (۱)
- مهر ۱۳۹۴ (۱)
- شهریور ۱۳۹۴ (۳)
- تیر ۱۳۹۴ (۴)
- خرداد ۱۳۹۴ (۴)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۱)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱)
- اسفند ۱۳۹۳ (۱)
- بهمن ۱۳۹۳ (۱)
- دی ۱۳۹۳ (۱)
- آذر ۱۳۹۳ (۱)
- مهر ۱۳۹۳ (۱)
- شهریور ۱۳۹۳ (۱)
- مرداد ۱۳۹۳ (۳)
- تیر ۱۳۹۳ (۱)
آخرین مطالب
- ۹۵/۰۲/۱۴نشانه بی نشان
- ۹۵/۰۱/۳۰حرم
- ۹۴/۱۲/۲۸و فاطمیه ای که گذشت .....
- ۹۴/۱۲/۱۴هوای بی هوا
- ۹۴/۱۲/۱۴روز....
- ۹۴/۱۲/۱۳تهران
- ۹۴/۱۱/۱۷سکوت
- ۹۴/۱۰/۳۰سنگر افسر جنگ.....
- ۹۴/۰۷/۲۳حی علی العزا
- ۹۴/۰۶/۳۰علمدار