شکستن
سه شنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۵۶ ب.ظ
یا انیس من لا انیس له
نمی دانم بهای کدام شکستن بود که شکستم. این آدم ها،آدم ها!، اگربخواهند آدم شوند، دنیا زیر و رو می شود.
بین ایمیل های امروز و سال قبل، چند ایمیل فاصله ست، باشد، بگذاریم و بگذریم اما، از یاد که نمی رود.
کاش همه ی بدی ها مثل برگریزان پاییز بود اما با دلم چه کنم؟! جایی که فکر می کنی پشت وپناه داری و نداری ، وقتی که فکر می کنی امیدی هست و نیست، چقدر گفتم« و خدایی که در این نزدیکی ست».
حرفی با آدم ها نیست، گله هایم از توست، راستی! بهای کدام شکستن بود؟
روزهایی که چند برابر همه ی بدی های عمر، بد گذشت، تاوان بود یا که حکمت؟ خدایا! دعا سیری چند؟
اگر تاوان بود، کاش کمی هم پاداش خوبی ها دخیل بود، اگر حکمت بود، کاش بفهمانی ام.
__________________________________________________
حسود که ما را سوزاند، شکستم، وای به حال خودش!!!
****
از حرفهایم، سر، در، نمی آورید، خودتان را خسته نکنید، فقط...
تا می توانی، حسود مباش.
۹۳/۰۷/۱۵